زبان: هرگاه حداقل دو نفر با هم صحبت کنند و حرف یکدیگر را متوجه شوند و احتیاجی به مترجم نداشته باشند، زبانشان یکی است.
گویش: به دیگر زبانهای موجود در یک کشور که جزء زبان ملی آن کشور نباشد، گفته میشود. برای نمونه: زبان آذری، زبان ترکی در ایران، گویش به شمارمیآیند. این نوع زبانها در مدارس تدریس نمیشوند و کتابهای محدودی به این زبانها چاپ میگردند و تنها به صورت شفاهی و سینه به سینه زندهخواهندماند. پس تمامی کسانی که با این گویشها سر و کار دارند و سخنمیگویند، در قبال آن، مسئولند.
لهجه: هیچ زبانی بدون لهجه نیست. برای مثال، زبان فارسیِ تهرانی که اصل زبان فارسی در ایران در نظرگرفته میشود، لهجهی تهرانی دارد. لهجه را حداقل به دو دسته می توان تقسیم کرد:
1- لهجه بر مبنای تفاوت جغرافیایی در یک کشور واحد: لهجه اصفهانی، لهجه شیرازی، …
2- لهجه بر مبنای تفاوت جغرافیایی در دیگر کشورها: این دسته، هر خارجی زبانی که فارسی صحبت کند را شاملمیشود. چرا که برخی از حروف را متفاوت بیان میکنند. کسی که هندی یا عرب یا انگلیسی است، زمانیکه فارسی سخن میگوید، لهجهاش نمایان است.